جمعه، ۷ شهریور ۱۴۰۴

دیدگاه

«ملی»، «ناسیونالیست» یا «ملی‌گرا»؟

امیرمصدق کاتوزیان

امیرمصدق کاتوزیان

همایون کاتوزیان در تحلیل تاریخ سیاسی ایران یادآور می‌شود که بسیاری از مفاهیم مدرن سیاسی وقتی به ایران راه یافته‌اند، بار معنایی متفاوتی پیدا کرده‌اند. یکی از روشن‌ترین نمونه‌ها همین سه واژه است: ملی، ناسیونالیست و ملی‌گرا. در حالی‌که در زبان‌های اروپایی این واژه‌ها نزدیک به هم‌اند در ایران هر یک سرنوشت سیاسی خاص خود را یافته است. از انقلاب مشروطه تا امروز، «ملی» معمولاً به آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی اشاره داشته، اما «ناسیونالیست» و «ملی‌گرا» گاه به ابزار استبداد سلطنتی یا حربه‌ی دیکتاتوری مذهبی اسلام‌گرایان برای طرد مخالفان تبدیل شده است.

«ملی»؛ صدای آزادی و استقلال

در نهضت ضداستبدادی مشروطه (۱۲۸۵ ش) رهبرانی چون سید حسن تقی‌زاده، ملک‌المتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، ملت را نه به معنای قومی یا نژادی، بلکه به مثابه‌ی جامعه‌ای قانون‌مدار و شریک در قدرت سیاسی می‌دیدند. تشکیل «مجلس شورای ملی» دقیقاً برای تأکید بر این معنا بود: قدرت باید از شاه به ملت منتقل شود.

در نهضت ملی ایران (۱۳۲۹–۱۳۳۲)، محمد مصدق در مجلس چهاردهم تأکید کرد که «ملی شدن نفت یعنی تسلط ملت ایران بر سرنوشت خود.» یارانش چون دکتر حسین فاطمی و آیت‌الله کاشانی (تا پیش از جدایی از مصدق) نیز «ملی» را مترادف ایستادگی در برابر استبداد، استقلال از استعمار و تحقق مردم‌سالاری می‌فهمیدند. در این معنا، «ملی» پیوندی با دموکراسی و مقاومت در برابر سلطه خارجی داشت.

«ناسیونالیست»؛ اقتدار سلطنت به نام ملت

در دوران پهلوی اول و دوم، گفتمان سیاسی رسمی به‌روشنی بر آریاگرایی و فاصله‌گذاری با هویت عربی–اسلامی تأکید داشت. همزمان با برخی تلاش‌ها در آلمان نازی در سکه زدن خویشاوندی آریایی با ایرانیان رضاشاه با تغییر نام کشور به «ایران» بر میراث پیشااسلامی تأکید کرد. پژواک این گفتمان سالها بعد در دهه ۱۳۵۰ در دوران سلطنت محمدرضاشاه بروز کرد که ایرانیان را «آریایی و اروپایی» معرفی می‌کرد. اعطای لقب «آریامهر» به محمدرضاشاه در سال ۱۳۴۵ و جشن‌های ۲۵۰۰ ساله نماد همین نگاه بود که پژوهشگرانی چون ضیاء ابراهیمی و هما ناطق آن را نشانه‌ی برجسته‌سازی هویت آریایی در برابر میراث اسلامی دانسته‌اند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد، شاه «ناسیونالیسم مثبت» را مطرح کرد تا ملت و سلطنت را هم‌معنا جلوه دهد. او بارها گفت بدون شاه، ملت معنایی ندارد. در دهه ۱۳۵۰ این ناسیونالیسم دولتی رنگ خودسرانه به خود گرفت؛ از نوید «تمدن بزرگ» گرفته تا ستایش نظام تک‌حزبی رستاخیز به‌عنوان نظامی برتر از دموکراسی‌های غربی.

در سیاست خارجی نیز ایران به بازیگری منطقه‌ای و جهانی تبدیل شد: از کمک به امام موسی صدر رهبر ایرانی شیعیان لبنان و سازمان آزادی‌بخش فلسطین تا مداخله نظامی در یمن، سرمایه‌گذاری در آفریقا و اهدای کمک‌های مالی به کارزارهای انتخاباتی نامزدان حزب جمهوری‌خواه آمریکا. این همه، چهره‌ای از ناسیونالیسمی بود که بیش از آن‌که بیان اراده ملت باشد، ابزار بسط قدرت شاه شد.

«ملی‌گرا»؛ برچسب اسلام‌گرایان برای حذف دموکرات‌ها

پس از انقلاب ۱۳۵۷، رهبران انحصارطلب جمهوری اسلامی از همان ابتدا واژه «ملی‌گرا» را با بار منفی به کار بردند. آیت‌الله خمینی در سخنرانی ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ اعلام کرد: «ملی‌گرایی بر ضد اسلام است و اساس آن با اسلام مغایرت دارد.»

در این ادبیات، «ملی‌گرا» نه کسی بود که به استقلال کشور باور داشت، بلکه برچسبی بود برای طرد نیروهای سکولار دموکرات چون جبهه ملی ایران و نهضت آزادی ایران. آیت‌الله‌خمینی در ماجرای مخالفت جبهه ملی با لایحه قصاص در خرداد ۱۳۶۰، آنان را «مرتد» و «ضداسلام» خواند و عملاً حکم تکفیرشان را صادر کرد. مرتضی مطهری نیز نوشت: «ملی‌گرایی نوعی جاهلیت است.» به این ترتیب، معنای مثبت «ملی» به کل دگرگون شد و به ابزاری برای مشروعیت‌زدایی از رقیبان سیاسی بدل گشت.

این وارونه‌سازی معنایی در ادبیات رسمی و رسانه‌های دیکتاتوری مذهبی به وضوح دیده می‌شد. روزنامه جمهوری اسلامی در سال‌های نخست انقلاب، ملی‌گرایان را «غرب‌زده» و «وابسته به استعمار» می‌خواند. خطیبان جمعه نیز مرتب هشدار می‌دادند که «ملی‌گرایی» انحرافی خطرناک است که وحدت امت اسلامی را تهدید می‌کند. حتی در کتاب‌های درسی دهه ۱۳۶۰، ملی‌گرایان به‌عنوان «مانع تحقق اسلام ناب» معرفی شدند. بازتاب این گرایش از همان آغاز انقلاب در ادبیات جمهوری‌اسلامی «صدور انقلاب اسلامی» نام داده شد و به توسعه‌طلبی ایدئولوژیک و کمک‌های تسلیحاتی به جنبش‌های اسلام‌گرایانه به ویژه در عراق، لبنان، مناطق فلسطینی، یمن، عربستان و تقویت حکومت دیکتاتوری سوریه انجامید.

به این ترتیب، واژه «ملی‌گرا» به ابزاری ایدئولوژیک برای مشروعیت‌زدایی از نیروهای سیاسی رقیب و به‌ویژه جریان‌های سکولار دموکرات بدل شد. در حالی که «ملی» در سنت سیاسی ایران همواره بار مثبت استقلال و آزادی داشت، در گفتمان جمهوری اسلامی معنایی معکوس یافت: از هویت و خودباوری ملی تهی شد و به انگ سیاسی برای طرد مخالفان حکومت دینی فروکاسته شد

حالا پس از بیش از چهار دهه با روشن شدن نتایج منفی توسعه‌طلبی ولایت‌محور و امت‌گرایی توجه روزافزون بخش قابل‌توجهی از گرایش‌های مختلف سیاسی ایران به انواع «ایران‌گرایی» جلب شده است.

در حالی که ملیون ایران – اعم از هواداران تشکل‌های قدیمی مثل «جبهه‌ملی» و «نهضت‌آزادی» در کنار گرایش‌ فعالان «جمهوری‌خواه‌ِملی‌» در خارج و داخل ایران – اغلب خود را با واژه «ملی» شناسایی می‌کنند، نوپهلوی‌خواهان و بعضی دیگر از پادشاهی‌خواهان خود را اغلب «ملی‌گرا»، «ناسیونالیست» و «ملی» توصیف می‌کنند و اغلب این سه واژه را معادل و مترادف یکدیگر به کار می‌برند.

تفاوت‌ها در یک نگاه

  • ملی (مشروطه و مصدق): آزادی‌خواه، دموکراتیک، ضد استبداد، استقلال‌طلب.
  • ناسیونالیست (شاه و وزیران): دولت‌محور، سلطنت‌گرا، اقتدارطلب.
  • ملی‌گرا (ادبیات اسلام‌گرایان): برچسب تحقیرآمیز علیه دموکرات‌های سکولار.

(اما چنانکه اشاره شد اخیرا این واژه را نوپهلوی‌خواهان نیز برای تعریف بخشی از هویت خود به کار می‌برند).

می‌توان نتیجه گرفت که نه ملی به معنای ناسیونالیست است و نه ملیون در ایران ناسیونالیست بوده‌اند. جدال میان ملیون دموکرات و ناسیونالیست‌های اقتدارگرا ـ چه سلطنتی، چه مذهبی ـ همچنان ادامه دارد.

چشم‌انداز و راه‌حل‌ها

  • همایون کاتوزیان: رهایی ایران از استبداد و دیکتاتوری تنها با بازگرداندن معنای اصیل «ملی» و ایجاد نهادهای دموکراتیک ممکن است (دولت و جامعه در ایران).
  • یرواند آبراهامیان: ملی‌گرایی مصدق جوهره‌ای ضداستعماری و مردم‌سالار داشت، نه اقتدارگرا (ایران بین دو انقلاب).
  • بندیکت اندرسون: ملت «جماعت تصوری» است؛ بدون آزادی و قرارداد اجتماعی معنا ندارد.
  • ارنست گلنر: باید میان ناسیونالیسم دفاعی (مشروع) و ناسیونالیسم تهاجمی (اقتدارگرا) تمایز نهاد.
  • حسین بشیریه: دموکراسی پایدار تنها با جامعه مدنی نیرومند و پلورالیسم سیاسی امکان‌پذیر است.

نتیجه‌گیری

تمایز سه واژه «ملی»، «ناسیونالیست» و «ملی‌گرا» در تاریخ ایران بازتابی از کشمکش دیرینه میان ملت و دولت است. اگر «ملی» همواره در پیوند با آزادی و استقلال معنا یافته، «ناسیونالیست» در تجربه سلطنت استبدادی و «ملی‌گرا» در ادبیات دیکتاتوری اسلام‌گرایان بیشتر بار تحقیرآمیز داشته‌ است. آینده دموکراتیک ایران در گرو احیای معنای اصیل «ملی» و جدایی آن از سوءاستفاده‌های ایدئولوژیک است.

به اشتراک بگذارید:

مطالب مرتبط

دیدگاه

«ملی»، «ناسیونالیست» یا «ملی‌گرا»؟

تمایز سه واژه «ملی»، «ناسیونالیست» و «ملی‌گرا» در تاریخ ایران بازتابی از کشمکش دیرینه میان ملت و دولت است. آینده دموکراتیک ایران در گرو احیای معنای اصیل «ملی» و جدایی آن از سوءاستفاده‌های ایدئولوژیک است.