پنجشنبه، ۱۳ شهریور ۱۴۰۴

نگاه جهان

قمار اروپا با اجرای مکانیسم ماشه علیه ایران

هفته‌های پیش رو برای اروپا و ایران سرنوشت‌ساز است؛ بریتانیا، فرانسه و آلمان، به عنوان سه کشور اروپایی عضو برجام، مکانیسم «بازگشت خودکار تحریم‌ها» را فعال کرده‌اند تا در ۳۰ روز آینده تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران دوباره برقرار شوند. این اقدام با هدف افزایش فشار دیپلماتیک بر تهران و همسویی با واشنگتن انجام شده است.

از سویی ایران هم در شرایط دشوار داخلی و اقتصادی قرار دارد و اختلافات سیاسی عمیق، بحران‌های اقتصادی، کمبود آب ناشی از خشکسالی و حملات اسرائیل و آمریکا به آن، توان کشور را تحلیل برده.

جان کالابرزه، سردبیر «میدل ایست ژورنال»، در مقاله خود به بررسی ابعاد این رخداد پرداخته است. مقاله او ارزیابی دقیقی از اقبال اجرای مکانیسم ماشه، پیامدهای احتمالی آن برای توافق هسته‌ای و ثبات منطقه به دست می‌دهد. او همچنین راه‌حلی نیز برای خروج از بن‌بست و کاهش احتمال وقوع جنگ ارائه کرده که شامل نقشه راهی تدریجی و مرحله‌ای‌ست.

این مقاله در وبسایت «موسسه خاورمیانه»، اندیشکده‌ای غیرانتفاعی در واشنگتن، منتشر شده است. مؤسسه خاورمیانه قدیمی‌ترین مرکز مطالعات خاورمیانه در پایتخت آمریکا محسوب می‌شود که با انتشار نشریات علمی، برگزاری رویدادهای تخصصی و ارائه تحلیل‌های کارشناسی، نقش مهمی در شکل‌دهی به سیاست‌های ایالات متحده در قبال آن منطقه ایفا می‌کند.

ترجمه مقاله جان کالابرزه را در ادامه می‌خوانید.

 

هفته‌های سرنوشت‌ساز پیش رو

هفته‌های آینده برای اروپا که سال‌هاست تلاش می‌کند برنامه هسته‌ای ایران را مهار کند احتمالا سرنوشت‌ساز باشد. بریتانیا، فرانسه و آلمان، سه کشور اروپایی عضو برجام، روز ۲۸ اوت/هفت شهریور اعلام کردند، سازوکار «بازگشت خودکار تحریم‌ها» ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را فعال می‌کنند. با این اقدام روندی ۳۰ روزه آغاز می‌شود که به احتمال زیاد در پایان آن، تمام تحریم‌های سازمان ملل که توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، موسوم به برجام، موجب لغو آنها شده بود، دوباره برقرار خواهند شد. این تصمیم که بلافاصله با حمایت ایالات متحده همراه شد، نشانه‌ای از تشدید فشار اروپا بر تهران و همزمان تلاشی برای همسویی نزدیک‌تر با واشنگتن و کاهش خطر وقوع چرخه دیگری از درگیری‌هاست.

 

اهمیت بی‌سابقه زمانی

اهرمی که اروپا در اختیار دارد، دائمی نیست. سه کشور اروپایی عضو برجام از نظر حقوقی  تنها تا ۱۸ اکتبر/ ۲۷ مهر، فرصت اجرای مکانیسم ماشه را دارند و سپس همان اندک ابزاری را هم که اکنون در اختیار دارند از دست خواهند داد. همزمان، ایران درگیر اختلافات سیاسی داخلی، بحران‌های اقتصادی و پیامدهای حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای‌ خود است. نتیجه این روند ۳۰ روزه می‌تواند تعیین کند که ایران در چارچوب معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) بماند یا به سوی انزوا و تقابل حرکت کند که در این صورت پیامدهای ماجرا به خاورمیانه محدود نخواهد ماند.

تصمیم اروپا فوراً با حمایت واشنگتن همراه شد. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، این اقدام سه کشور اروپایی را ستود و تأکید کرد که آمریکا «همچنان برای گفت‌وگوی مستقیم با ایران به‌منظور دستیابی به راه‌حلی صلح‌آمیز و پایدار در موضوع هسته‌ای آمادگی دارد.» این اظهارات نشان می‌دهد اروپا می‌خواهد همسو با آمریکا حرکت کند، به ایران فرصت ندهد تا از اختلافات فراآتلانتیکی استفاده کند و مانع از تبدیل فشارها به جنگ دوباره شود.

 

مکانیسم ماشه: قدرت و محدودیت‌ها

در مرکز ماجرا یک ابزار حقوقی قدرتمند قرار دارد. قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که به برجام رسمیت بخشید، به هر کشور عضو این توافق اجازه می‌دهد که ایران را به «عدم پایبندی» به برجام متهم کند. پس از چنین اقدامی، پرونده به شورای امنیت می‌رود و شمارش معکوس ۳۰ روزه آغاز می‌شود، مگر آنکه اعضای برجام قطعنامه‌ای جدید برای ادامه تعلیق تحریم‌ها تصویب کنند. در غیر این صورت، همه تحریم‌های سازمان ملل به‌طور خودکار بازمی‌گردند.

این سازوکار در عملا وتوی روسیه یا چین را بی‌اثر می‌کند. اگر مکانیسم ماشه فعال شود، شش قطعنامه‌ای که طی سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ تصویب شده بود دوباره برقرار خواهند و تحریم‌های بین‌المللی که شامل تحریم تسلیحاتی، ممنوعیت فعالیت‌های مرتبط با موشک‌های بالستیک و محدودیت‌های مالی گسترده است بازخواهد گشت.

بزرگ‌ترین ضربه آن نیز متوجه برنامه هسته‌ای و موشکی ایران خواهد بود. ولی حتی اگر اجرای آن کامل نباشد و چین و روسیه تا حدی بتوانند محدودیت‌ها را نادیده بگیرند، اثر روانی و نمادین قطعنامه سازمان ملل چشمگیر خواهد بود، امری که اساسا به معنای تشدید محاصره اقتصادی ایران، تیره‌تر شدن فضای سرمایه‌گذاری و تضعیف بیشتر ریال است.

با این حال، وجه نمادین ماجرا ممکن است بسیار پررنگ‌تر از وجه واقعی آن باشد، زیرا اجرای تحریم‌ها به همین سادگی‌ها نیست و خلاهای بسیاری این میان وجود دارد آمریکا، به‌طوری که موجب شده ایران بتواند صادرات نفت خود به چین را حفظ کند و همچنان درآمدهای چشم‌گیری داشته باشد. داده‌های اخیر نشان می‌دهد صادرات نفت خام ایران به چین در ژوئن ۲۰۲۵ به رکورد ۱.۸ میلیون بشکه در روز رسید که این امر بیشتر با ارئه تخفیف‌های سنگین به پالایشگاه‌های کوچک چینی ممکن شده است. واشنگتن بارها روی کاغذ بر اولویت اجرای تحریم‌ها تأکید کرده، اما در عمل اقدامات محدودی انجام داده است. مقام‌های آمریکایی ژوئن ۲۰۲۵، تصریح کردند که با وجود همه هشدارها، باز واشنگتن نتوانسته به چین یا عراق بابت ادامه تجارت با ایران هزینه تحمیل کند.

 

محدودیت زمانی اروپا

اطلاعیه اخیر سه کشور اروپایی موجب شده تا ماه سپتامبر به بازه‌ای حیاتی بدل شود. دو ضرب‌الاجل مهم در کار است:

۱- مهلت قانونی برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه روز ۱۸ اکتبر/ ۲۷ مهر به پایان می‌رسد. بعد از آن، هر تلاشی برای بازگرداندن تحریم‌ها نیازمند رأی تازه شورای امنیت خواهد بود که آن هم در معرض وتوی روسیه یا چین است.

۲-سپتامبر «فرصتی طلایی» برای اروپایی‌های محسوب می‌شود، چون ریاست دوره‌ای شورای امنیت با کره‌جنوبی است که موضعی بی‌طرف دارد. ولی از اکتبر، ریاست این شورا به روسیه می‌رسد که کار را دشوار می‌کند.

به همین دلیل نشست‌های ژنو از روز دوم سپتامبر به بعد به‌عنوان آخرین فرصت دیپلماتیک اروپایی‌هایی قبل از اجرای مکانیسم ماشه تلقی می‌شود. گروه بین‌المللی بحران یادآوری کرده که سه کشور اروپاییعضو برجام  پیشنهاد مهلتی شش‌ماهه داده بودند، منتها به این شرط که ایران بازررسی‌های هسته‌ای آژانس و شفاف‌سازی درباره ذخایر اورانیوم را بپذیرد، اما تهران این پیشنهاد را رد کرد. اگرچه اروپایی‌ها همچنان می‌گویند که آماده تمدید محدود مهلت هستند، ولی اعلام فعال‌سازی مکانیسم ماشه نشان می‌دهد که اروپا اجرای تحریم‌ها را به صبر ترجیح می‌دهد.

 

سرسختی و شکاف در تهران

مقام‌های ایرانی اساساً می‌گویند اروپا حق فعال‌سازی مکانیسم ماشه را ندارد. ابراهیم عزیزی، رئیس کمیسیون امنیت مجلس شورای اسلامی، آن را «فاقد اعتبار حقوقی» خواند. یک نماینده محافظه‌کار هم تهدید کرد که ایران ممکن است از ان‌پی‌تی خارج شود. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، این اقدام را «معادل تجاوز نظامی» توصیف کرد، هرچند اذعان داشت که شرایط ایران را «سخت‌تر و پیچیده‌تر» می‌کند.

با این حال، در پس این تهدیدها شکاف داخلی آشکار است. جناح اصلاح‌طلب به رهبری رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان حتی تابو را شکسته و پیشنهاد داده در ازای رفع تحریم‌ها، غنی‌سازی اورانیوم کنار گذاشته شود. تندروها اما غنی‌سازی را آخرین کارت ایران در برابر آمریکا می‌دانند. این اختلافات نشان‌دهنده نگرانی‌های راهبردی ایران است. پذیرش انتقال ذخایر ۶۰ درصدی اورانیوم به خارج، اهرم تهران را در مذاکره با واشنگتن می‌گیرد؛ افشای اطلاعات سایت‌های هسته‌ای هم ممکن است موجب شود اسرائیل یا آمریکا دست به حملات دوباره‌ای بزنند. و حتی پذیرش تمدید مهلت نیز به معنی قبول سازوکاری است که حکومت آن را «نامشروع» می‌داند.

 

بحران روی بحران

پرونده هسته‌ای با بحران‌های داخلی گره خورده است. ایران با بحران اقتصادی، کمبود آب ناشی از خشکسالی و نارضایتی مردمی مواجه است. اختلافات درون حاکمیت عمیق‌تر می‌شود و دستگاه امنیتی سرکوبگر آماده مهار اعتراض‌هاست.

توان بقا در برابر فشار اقتصادی و ناآرامی داخلی به دو عامل بستگی دارد: سرکوب مداوم و مهارت در دور زدن تحریم‌ها. ایران با استفاده از بانکداری سایه، تغییر نام و پرچم کشتی‌ها و مبادله پایاپای منطقه‌ای، میلیاردها دلار درآمد صادرات نفت و پتروشیمی خود به چین را پنهان می‌کند. این توانایی سبب شده برخی معتقد باشند تحریم‌ها علیه ایران ضعیف هستند و ایران آنها را «نادیده می‌گیرد» و همزمان مخالفان داخلی را سرکوب می‌کند. وزارت خزانه‌داری آمریکا هم تلاش‌هایی برای ردیابی این «ناوگان سایه» آغاز کرده، اما اجرای آن در سطح خارجی با موانع جدی روبه‌روست و صادرات نفت به چین سپری در برابر تحریم‌هاست. بنابراین، اثر واقعی بازگشت تحریم‌ها ممکن است محدود باشد و بیشتر از نظر روانی بر بازار و نرخ ارز اثر بگذارد. پرسش کلیدی این است: آیا تحریم‌ها به‌طور واقعی اجرا می‌شوند و آیا ایران احساس فشار واقعی خواهد کرد؟ این همان معضل اصلی اروپاست.

 

معضل اجرای تحریم‌ها

حتی اگر همه تحریم‌های سازمان ملل بازگردند، تاثیر عملی آنها قطعی نیست. آمریکا در عمل اجازه داده ایران حدود ۱.۵ میلیون بشکه نفت در روز به چین بفروشد و از سویی، اقدامی جدی هم علیه عراق برای واردات گاز و برق از ایران انجام نداده است. همین سوابق موجب تردید در اثرگذاری فشارهای اروپا می‌شود.

از طرف دیگر، ایران توانایی بالایی در تحمل تحریم‌ها پیدا کرده است. اتکا به خریدهای چین، مسیرهای مالی موازی و تجارت پایاپای منطقه‌ای، بسیاری از تحریم‌های غرب را بی‌اثر کرده است. همزمان، حکومت با سرکوب داخلی، اجازه نمی‌دهد فشار اقتصادی به جنبش سیاسی تبدیل شود. همین موجب می‌شود مقامات نزدیک به آیت‌الله خامنه‌ای انگیزه‌ای برای سازش نبینند. او حتی پیشنهاد گفت‌وگوی مستقیم هسته‌ای را «توهین‌آمیز» دانست و پرونده هسته‌ای را «حل‌نشدنی» توصیف کرد.

این مسائل نشان می‌دهد حکومت ایران دیگر انتظار اجرای سخت‌گیرانه تحریم‌ها را ندارد و معتقد است می‌تواند فشارها را تاب بیاورد. همین منطق به تندروها اجازه می‌دهد که استدلال کنند عقب‌نشینی فقط غرب را جسورتر می‌کند. به همین دلیل مقام‌های ایران همچنان با اعتمادبه‌نفس ظاهر می‌شوند، نه مانند کشوری که شکست خورده است.

در نتیجه، کارآمدی مکانیسم ماشه به بازگرداندن حقوقی تحریم‌ها بستگی ندارد، بلکه به توان اروپا و آمریکا در اجرای واقعی آن‌ها وابسته است. این آزمون تعیین خواهد کرد که آیا ایران این اقدام را تهدیدی واقعی می‌بیند یا صرفاً نمادین.

برای اروپا، مسئله فقط پرونده هسته‌ای ایران نیست، بلکه اعتبار خودش به‌عنوان بازیگر راهبردی مطرح است: اینکه بتواند از صدور بیانیه سیاسی فراتر برود و در عمل اهرم فشار داشته باشد.

 

اختلافات حقوقی و بن‌بست‌های ژئوپولیتیک

ایران نیز استدلال خود را دارد. از دید تهران، اعتبار اروپا زمانی نابود شد که آمریکا در سال ۲۰۱۸ یک‌جانبه از برجام خارج شد و اروپا هم نتوانست منافع اقتصادی وعده داده‌شده را فراهم کند. بنابراین، مقام‌های ایرانی می‌گویند اروپا فقط «چماق» بازگشت تحریم‌ها را در دست دارد، درحالی‌که «هویج»، یعنی رفع تحریم و تضمین امنیتی فقط در دست واشنگتن است.

روسیه هم پیش‌نویس قطعنامه‌ای را ارائه کرده که اگر ایران تا حدی همکاری کند، مهلت‌ها شش ماه تمدید شود تا به این ترتیب هم از متحد خود حمایت کرده باشد و هم وحدت غرب را به چالش بکشد. اما مکانیسم ماشه از نظر حقوقی طوری است که مسکو فقط می‌تواند در اجاری آن تاخیر ایجاد کند، نه این‌که کاملا مانع آن شود.

 

راه خروج از بن‌بست

یک باریکه راه باقی مانده که آن اجرای مرحله‌ای‌ست. اروپا به جای آن که خواستار شفافیت کامل از همان ابتدا باشد (که از نظر سیاسی برای تهران غیرممکن است،) می‌تواند نقشه راهی تدریجی پیشنهاد دهد. در این مدل، ایران گام‌های محدود و قابل بازگشتی برمی‌دارد تا بخشی از نظارت آژانس را بازگرداند و در مقابل، اروپا با هماهنگی آمریکا از شورای امنیت زمان بخرد. موضوع حساس ذخایر ۶۰ درصدی اورانیوم هم به مراحل بعدی موکول می‌شود تا هر دو طرف اهرم چانه‌زنی خود را حفظ کنند.

این رویکرد مرحله‌ای جوابگوی معضلات اجرای تحریم‌ها خواهد بود و توازنی بین مطالبات آمریکا با نیاز اروپا به راستی‌آزمایی، و محدودیت قدرت بازدارندگی مکانیسم ماشه ایجاد می‌کند. بدون چنین مصالحه‌ای، نتیجه به احتمال زیاد، تقابل مستقیم است؛ تقابلی که ممکن است ایران را به خروج از ان‌پی‌تی و فروپاشی همان چارچوب نیم‌بند عدم اشاعه سوق دهد.

 

نتیجه‌گیری: فشار یا دیپلماسی؟

با فعال شدن رسمی مکانیسم ماشه، محاسبات اروپا از احتمال به اقدام تغییر کرده است. اروپا اکنون با یک دوراهی جدی روبه‌روست: یا تحریم‌ها را اجرا کند و خطر خروج ایران از ان‌پی‌تی را بپذیرد، یا در آخرین فرصت‌ها به دنبال مصالحه دیپلماتیک برود، حتی وقتی مهلت اجرای یک‌جانبه مکانیسم ماشه در اواسط اکتبر پایان می‌یابد.

هفته‌های پیش رو توانایی اروپا برای تبدیل اختیار حقوقی به نفوذ واقعی محک خواهد خورد. موفقیت به این بستگی دارد که آیا اروپا و آمریکا می‌توانند تحریم‌ها را به‌طور جدی و هماهنگ اجرا کنند، از بن‌بست‌های ژئوپولیتیک عبور کنند و با سرسختی ایران کنار بیایند یا نه. نتیجه این قمار نه‌تنها آینده اشاعه نیافتم هسته‌ای، بلکه اعتبار اروپا به‌عنوان بازیگری راهبردی را نیز تعیین خواهد کرد.

 

به اشتراک بگذارید:

مطالب مرتبط

نگاه جهان

قمار اروپا با اجرای مکانیسم ماشه علیه ایران

هفته‌های آینده برای اروپا و ایران سرنوشت‌ساز است؛ سه کشور اروپایی عضو برجام مکانیسم ماشه را فعال کرده‌اند، ایران در بحران داخلی و اقتصادی‌ست و نتیجه این روند، مسیر برنامه هسته‌ای و اعتبار اروپا در صحنه جهانی را تعیین می‌کند.