سه ماه پیش، ایران و اسرائیل درگیر جنگی ۱۲روزه شدند که خاورمیانه را تکان داد. موشکها و پهپادها دوطرفه به پرواز درآمدند، اما اسرائیل با پشتیبانی جدی آمریکا بر آسمان ایران مسلط شد، بارها اهداف هستهای و نظامی را در عمق خاک ایران در هم کوبید و ۳۰ فرمانده نظامی و امنیتی و ۱۹ تن از دانشمندان هستهای ایران را کشت.
این آغاز یادداشتی از یان برمر، تحلیلگر روابط خارجی و از سردبیران مجله تایم است که به تازگی در این مجله منتشر شده و در آن بر معضلات ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل تمرکز میکند.
برمر اعتقاد دارد پاسخ تهران آنقدرها قدرتمند نبود که بتواند مانع حملات اسرائیل در آینده شود، اما در عین حال ازسرگیری یک جنگِ تمامعیار هم چندان محتمل نیست.
او مینویسد: «اسرائیل ضربه مستقیم در داخل مرزهای ایران را عادی کرده و نشان داده میتواند خسارتهای سنگینی به ساختارهای حاکمیتی ایران وارد کند؛ این ضربات شامل درو کردنهای افراد در صورت گسترش برنامه هستهای تا حملات بیشتر به پایگاههای موشکی و سامانههای پدافندی برای پایین نگه داشتن سپر دفاعی ایران است.»
به باور تحلیلگر مجله تایم، «ایران توان جنگ ندارد؛ اگر اسرائیل دوباره بزند، پاسخ میدهد اما حسابشده بهطوری که بتواند مانع تشدید جنگ شود چرا که تاب تشدید جنگ را ندارد.»
برمر در توضیح مینویسد: «جایگاه ژئوپولیتیک تهران از ۷ اکتبر به اینسو تضعیف شده: بخش بزرگی از شبکه متحدان و نیابتیهایی که سالها بر بازدارندگی در برابر اسرائیل و نمایش قدرت منطقهای تکیه داشت—از حماس و حزبالله در لبنان تا دولت بشار اسد در سوریه—دیگر آن ظرفیت پیشین را ندارند.»
این تحلیلگر در ادامه شرایط سیاسی و اقتصادی ایران را مورد مداقه قرار میدهد و عنوان میکند: «فعلاً ثبات سیاسی برقرار است. کمبود آب و انرژی جرقه چند اعتراض محدود را زده، اما سرکوب امنیتی پس از جنگ مانع از شعلهور شدن دوباره اعتراضات زن، زندگی، آزادی شده است. با این همه، بازگشت به جنگ شدیدمیتواند کنترل حاکمیت را به خطر اندازد.»
برمر یادآوری میکند که حلقه تحریمها علیه ایران تنگتر شده و از این رو «حتی اگر جنگی هم در کار نباشد، فشار اقتصادی، و به تبع آن فشار بر حاکمیت در آستانه افزایش است.»
«فعلاً ثبات سیاسی برقرار است. کمبود آب و انرژی جرقه چند اعتراض محدود را زده، اما سرکوب امنیتی پس از جنگ مانع از شعلهور شدن دوباره اعتراضات زن، زندگی، آزادی شده است. با این همه، بازگشت به جنگ شدیدمیتواند کنترل حاکمیت را به خطر اندازد.»
او مینویسد: «مکانیسم ماشه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در راه است. اواخر اوت، سه کشور اروپایی طرفِ توافق ۲۰۱۵، شامل بریتانیا، فرانسه و آلمان، بهدلیل توقف همکاری تهران با بازرسان، روند بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل را فعال کردند. اگر معجزه دیپلماتیکی رخ ندهد، این تحریمها از ۱۸ اکتبر دوباره برقرار میشوند. واشنگتن پیشاپیش نفت و معدن ایران را هدف گرفته و استفاده از دلار در معاملات را ممنوع کرده؛ اتحادیه اروپا هم بهخاطر سرکوب اعتراضات گذشته و حمایت نظامی تهران از جنگ روسیه در اوکراین، مجازاتهایی اعمال کرده است. اما تحریمهای سازمان ملل گستردهتر خواهند بود و در نتیجه آن، احتمال کاهش محسوس درآمدهای نفتی و فشار مضاعف بر اقتصاد ایران محتمل میرود.»
در این شرایط به نوشته برمر، «ایران به دولت ترامپ سیگنال داده برای مذاکره آماده است، اما کاخ سفید میخواهد قبل از هر گفتوگوی تازه، پیچ فشار را سفتتر کند. موضع رسمی آمریکا این است که تهران ابتدا باید در غنیسازی امتیازات بزرگی بدهدکه این امری بعید است. تا آن زمان، همان تهدیدِ مکانیسم ماشه سازمان ملل هم ابزار مؤثری برای راندن رهبری ایران به گوشه رینگ خواهد بود.»
نویسنده مجله تایم گوشزد میکند که البته «تهران هم بیپشتیبان نیست و با وجود تحریمها علیه شبکههای انتقال نفت ایران، چین خیلی بیسروصدا نفت ایران را میخرد، هرچند شرکتهای بزرگ انرژی و بانکهای بزرگ چینی خود را از این تجارت دور نگه داشتهاند تا ریسک جریمه را کاهش دهند».
با این حال به باور برمر، «تصویر کلی درآمد نفتی رو به تیرهتر شدن است. ذخیرهسازی شناور یا همان نفتکشهایی که با نفت ایران پر شده و فعلا مقصد قطعی ندارند، در نیمه نخست ۲۰۲۵ از ۵ میلیون بشکه به ۳۰ میلیون بشکه جهش کرد. این امر معنای سادهای دارد؛ یعنی ایران باید تخفیفهای بزرگتری بدهد و با درآمد کمتر کنار بیاید تا مشتری پیدا کند.»
تحلیلگر ارشد مجله تایم در نهایت بحث خود را اینگونه جمعبندی میکند: «جمهوری اسلامی از ۱۳۵۷ تا امروز توفانهای زیادی را تاب آورده و شاید چند توفان دیگر را هم پشت سر بگذارد. تهران پس از جنگ اخیر با اسرائیل تلاش کرده بهجای پیروزی بر بقای خود تمرکز کند. اما واقعیت این است که مصائب رو به فزونی است.»