جمعه، ۱۸ مهر ۱۴۰۴

نگاه جهان

صلح بر لبه‌ بحران؛ خاورمیانه پس از آتش‌بس در غزه چگونه خواهد بود؟

خاورمیانه امروز شاهد تحولی کلیدی است. پس از ماه‌ها درگیری خونین در غزه، اسرائیل و حماس سرانجام بر سر اجرای مرحله‌ نخست توافق آتش‌بس به میانجی‌گری دونالد ترامپ به تفاهم رسیدند. این توافق، که به گفته‌ منابع دیپلماتیک در واشنگتن و دوحه حاصل فشرده‌ترین مذاکرات چندجانبه از زمان آغاز جنگ در اکتبر ۲۰۲۳ است، نقطه عطفی در یکی از پرتنش‌ترین بحران‌های دهه‌ اخیر محسوب می‌شود.

ترامپ که از میانه‌ مسیر تلاش کرده بود نقش میانجی را ایفا کند، سرانجام موفق شد پس از ماه‌ها فشار دیپلماتیک، متن فاز نخست توافق را نهایی کند. به گزارش آسوشیتدپرس، کابینه‌ اسرائیل در نشست اضطراری شامگاه چهارشنبه با این طرح موافقت کرد و آن را گامی «بزرگ و تاریخی» در مسیر پایان جنگ غزه خواند. مقامات اسرائیلی گفته‌اند این توافق با تضمین‌های امنیتی ایالات متحده همراه است و بنیامین نتانیاهو تأکید کرده است که «بدون نقش مستقیم ترامپ، چنین تفاهمی ممکن نبود».

بر اساس گزارش رویترز، مفاد این توافق شامل توقف فوری حملات متقابل، آزادی تدریجی گروگان‌ها و بازگرداندن زندانیان فلسطینی است. اسرائیل متعهد شده از بخش‌هایی از نوار غزه عقب‌نشینی کند و در مقابل، حماس تمامی گروگان‌های اسرائیلی را در سه مرحله آزاد کند. بر پایه‌ اطلاعات منتشرشده از سوی مقامات مصری، حدود دو هزار زندانی فلسطینی از جمله ۲۵۰ نفر با حکم‌های بلندمدت قرار است آزاد شوند.

گاردین گزارش داده است که آتش‌بس باید ظرف ۲۴ ساعت پس از امضا آغاز شود و نخستین گروه از گروگان‌ها در ۷۲ ساعت نخست آزاد شوند. یکی از گذرگاه‌های حیاتی میان مصر و غزه نیز بازگشایی خواهد شد تا ارسال کمک‌های انسانی از سر گرفته شود. این روزنامه نوشت: «صلح تازه در غزه بیش از آنکه توافقی نهایی باشد، یک آزمون بزرگ برای اراده‌ سیاسی دو طرف است.»

در همین حال، لوموند در تحلیلی با عنوان «قمار حماس بر سر توافق با اسرائیل تضمینی برای پایان جنگ نیست» نوشت که حتی با اجرای این توافق، بسیاری از مسائل بنیادین حل نشده باقی مانده‌اند. از جمله نحوه‌ اداره‌ی غزه پس از آتش‌بس و آینده‌ ساختار سیاسی آن. به باور تحلیل‌گران این روزنامه، حماس با پذیرش طرح ترامپ در واقع بر سر بقای خود در ساختار قدرت غزه شرط‌بندی کرده است.

 

تلاش ناکام ترامپ برای دستیابی به نوبل صلح

اما آنچه در حاشیه‌ این صلح بیش از خود توافق جلب توجه کرده، نقش و انگیزه‌ شخصی دونالد ترامپ است. به گزارش نیویورک‌تایمز، مشاوران پیشین او فاش کرده‌اند که ترامپ از مدت‌ها پیش در پی کسب جایزه نوبل صلح بوده و از طریق این توافق تلاش می‌کرد به آن دست یابد، اما در نهایت امسال در دستیابی به آن ناکام ماند.

با این حال چنین انگیزه‌ای، به گفته‌ ناظران آمریکایی، به یکی از محرک‌های اصلی تمایل ترامپ برای ورود مستقیم به پرونده‌ خاورمیانه بدل شده بود.

 

بیشتر بخوانید:

ماریا کورینا ماچادو نوبل صلح را برد، اما ترامپ نبرد

 

موضع ایران چیست؟

در سطح منطقه، موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به توافق، محتاطانه بوده است. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران تاکید کرده که تهران «از هر گونه اقدامی برای توقف نسل کشی فلسطینی‌ها حمایت می‌کند». او اما با این حال هشدار داده که «هیچ طرحی بدون توجه به حقوق ملت فلسطین نمی‌تواند پایدار بماند».

رسانه‌های وابسته به سپاه پاسداران نیز در تحلیل‌هایشان، این آتش‌بس را «صلحی تحمیلی» خوانده‌اند که هدفش «حذف مقاومت از معادلات آینده‌ فلسطین» است.

 

راه‌حل صلح پایدار چیست؟

کارشناسان اقتصادی و نظامی در گفت‌وگو با فایننشیال تایمز بر این باورند که دستیابی به صلح پایدار در گرو حل مسئله‌ اعتماد و بازسازی غزه است. در گزارش این روزنامه آمده است که اسرائیل بر خلع سلاح کامل حماس اصرار دارد، در حالی که رهبران این گروه هرگونه واگذاری قدرت را «خیانت به آرمان فلسطین» می‌دانند. به اعتقاد این تحلیل‌گران، اگرچه مرحله‌ اول توافق ممکن است خشونت را کاهش دهد، اما بدون چارچوبی سیاسی برای آینده‌ غزه، خطر فروپاشی آن بسیار بالاست.

 

واکنش‌ها در اسرائیل و غزه

در سطح افکار عمومی، واکنش‌ها متناقض است. خانواده‌های گروگان‌ها در اسرائیل از توافق استقبال کرده‌اند و آن را «نوری در تاریکی» توصیف کرده‌اند، اما جناح راست افراطی در کنست آن را «امتیازدهی به تروریسم» دانسته است. در غزه، به گزارش الجزیره، شادی محتاطانه‌ای میان مردم دیده می‌شود. بسیاری از ساکنان امیدوارند این آتش‌بس سرآغاز بازگشت زندگی عادی باشد، اما خاطره‌ شکست آتش‌بس‌های گذشته همچنان سنگینی می‌کند.

ترامپ در سخنرانی خود در واشنگتن گفت که «این توافق نه برای پیروزی هیچ‌کس، بلکه برای پایان دادن به خون‌ریزی است». او وعده داد که به‌زودی به خاورمیانه سفر کند تا مرحله‌ دوم مذاکرات را آغاز کند و افزود که «جهان به رهبری نیاز دارد که صلح را ممکن کند، نه آن‌که درباره‌ آن حرف بزند». ناظران آمریکایی این سخنان را کنایه‌ای آشکار به اوباما دانسته‌اند، رئیس‌جمهوری که جایزه نوبل صلح را در آغاز کار خود دریافت کرد و سال‌ها دلیل حسادت ترامپ بوده است.

در مجموع، توافق امروز بیش از آنکه پایان بحران باشد، آغاز مرحله‌ای تازه از رقابت، جاه‌طلبی و آزمون اراده‌ سیاسی است. خاورمیانه بار دیگر در میانه‌ صلحی شکننده ایستاده است، صلحی که در آن هر وعده‌ای می‌تواند به بحران بعدی بدل شود، و هر میانجی‌گری‌ای می‌تواند صحنه‌ رقابتی تازه برای قدرت و پرستیژ جهانی باشد.

 

دیپلماسی خستگی، سیاست نمایش و نظم شکننده‌ جدید

صلح امروز، اگر بتوان آن را صلح نامید، بیش از هر چیز بازتابی از خستگی متقابل است، خستگی اسرائیل از فرسایش نظامی و فشار داخلی، و خستگی حماس از انزوای سیاسی و ویرانی ساختاری در غزه. هیچ‌یک از طرفین از مواضع اصلی خود عقب‌نشینی نکرده‌اند، بلکه تنها تصمیم گرفته‌اند تنش را به‌طور موقت در سطحی قابل‌کنترل نگاه دارند. به همین دلیل، تحلیل‌گران معتقدند این توافق، نه آغازی بر پایان جنگ، بلکه وقفه‌ای است در روندی که ریشه در منازعه‌ای طولانی دارد. آنچه اکنون تحت عنوان «آتش‌بس» اجرا می‌شود، در واقع تثبیت موازنه‌ای شکننده است میان واقع‌گرایی نظامی اسرائیل و واقع‌گرایی بقا در حماس.

برای آمریکا، و به‌ویژه برای دونالد ترامپ، این توافق فرصتی استراتژیک است تا نقش میانجی واشنگتن در خاورمیانه را احیا کند، نقشی که در دوران بایدن تا حد زیادی به اروپا و قدرت‌های منطقه‌ای واگذار شده بود. ترامپ، برخلاف دولت‌های پیشین، رویکردی شخص‌محور به دیپلماسی دارد و این توافق را بخشی از میراث سیاسی خود می‌بیند. عطش او برای نوبل صلح، بیش از آنکه نشانه‌ آرمان‌گرایی باشد، بازتابی از رقابت روانی و تاریخی‌اش با باراک اوباما است؛ رقابتی که او را به دنبال‌کردن توافق‌هایی سوق می‌دهد که جنبه‌ نمادین و رسانه‌ای بالایی دارند، حتی اگر پایداری آن‌ها نامطمئن باشد. با این حال، در دنیای سیاست نمادها، همین نمایش موفقیت می‌تواند برای ترامپ سرمایه‌ای انتخاباتی و برای واشنگتن ابزاری در بازتعریف نفوذ از دست‌رفته‌اش باشد.

اما برای جمهوری اسلامی ایران، این صلح نه نقطه‌ پایان که آغاز یک بازتعریف راهبردی است. تهران توافق را طرحی آمریکایی برای مهار محور مقاومت می‌داند و در عین حال از فروکش‌کردن بحران انسانی در غزه استقبال می‌کند. ایران با نگاهی عمل‌گرایانه می‌کوشد از آتش‌بس به عنوان فرصتی برای تقویت جایگاه سیاسی خود در گفت‌وگوهای منطقه‌ای استفاده کند، بدون آن‌که هزینه‌ مستقیم جنگ را بپردازد. در عمل، این موضع دوگانه بازتاب همان پارادوکسی است که سال‌ها سیاست خاورمیانه‌ای ایران را تعریف کرده است: مخالفت ایدئولوژیک با نظم آمریکایی، و در عین حال وابستگی راهبردی به بقای همان نظمی که امکان مانور در آن را فراهم می‌کند.

در نهایت، توافق ترامپ میان اسرائیل و حماس بیش از هر چیز نمایانگر چرخشی در دیپلماسی قدرت است. این بار، صلح نه از دل آرمان، بلکه از دل خستگی، رقابت شخصی و محاسبه‌ منافع زاده شده است. پرسش اساسی این است که آیا جهان می‌تواند با چنین صلح‌هایی دوام آورد؛ صلح‌هایی که بر لبه‌ بحران ساخته می‌شوند و تنها تا پیش از فوران بعدی معنا دارند؟

به اشتراک بگذارید:

مطالب مرتبط

اروپایی‌ها و چرخش معنایی مفهوم صلح

جایزه‌ صلح نوبل که اعتبارش را از شخصیت‌هایی چون مارتین لوتر کینگ و نلسون ماندلا می‌گیرد، که در پرهیز از خشونت و کاهش رنج انسان‌ها شریک بودند، اکنون برنده‌ای رو کرده است که نقطه‌ چرخشی مهم در تغییر معنای صلح است.

نگاه جهان

صلح بر لبه‌ بحران؛ خاورمیانه پس از آتش‌بس در غزه چگونه خواهد بود؟

مرور رسانه‌های معتبر جهان مخاطب را به این باور می‌رساند که صلح تازه در غزه بیش از آنکه توافقی نهایی باشد، آزمون بزرگی برای اراده‌ سیاسی طرف‌های مختلف است، صلحی شکننده که یک از محرک‌های آن جاه‌طلبی‌های شخصی ترامپ بوده.