درگذشت ناصر تقوایی، فیلمساز شهیر و داستاننویس ایرانی، موجی از واکنشها را در میان هنرمندان، نویسندگان و کاربران فارسی زبان شبکههای اجتماعی برانگیخته و از جمله دلایل فیلم نساختن او طی این چند دهه بار دیگر برجسته شده است.
آقای تقوایی متولد تیر ماه ۱۳۲۰، بامداد روز سهشنبه ۲۲ مهر در سن ۸۴ سالگی درگذشت و خبر آن را مرضیه وفامهر، همسر او اعلام کرد. خانم وفامهر که خود سینماگر است در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت: «ناصر تقوایی، هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید، به رهایی رسید.»
نوشته کوتاه او اما اشارهای به دلیل مرگ آقای تقوایی و محل آن نمیکند و صرفا با این پیام همراه است که ناصر تقوایی «عاشق» گیاهان، نور، جامه سپید، ادبیات، سینما، موسیقی و «مهمترین اینکه ایران و انسانیت بود» و بنابراین «ایرانمان را مراقب باشیم به نام انسان».
ویدیویی که در شبکههای اجتماعی به دنبال اعلام این خبر بازنشر شده، ناصر تقوایی را در مراسمی نشان میدهد که به دلایل فیلم نساختن خود طی این چند دهه اخیر میپردازد و تاکید میکند که تعمدا فیلم نمیسازد و کسی مانعش نیست، اما «تا روزی که قرار باشد از کسی اجازه بگیرم، من فیلم نمیسازم».
آخرین فیلم ناصر تقوایی «کاغذ بیخط» با بازی خسرو شکیبایی و هدیه تهرانی محصول سال ۱۳۸۰ بود. قبل از آن نیز یکی از اپیزودهای فیلم «قصههای کیش» را در سال ۱۳۷۷ ساخته بود و قبلتر هم دو فیلم بلند «ای ایران» و «ناخدا خورشید» محصول سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۵ و این همه فیلمهای او در سالهای پس از انقلاب ایران بوده است.
اگرچه اساسا کارنامه فیلمسازی تقوایی پرتعداد نیست. از سال ۱۳۴۹ که «آرامش در حضور دیگران» بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی را جلوی دوربین برد تا سریال «دایی جان ناپلئون» در سال ۱۳۵۴ که واپسین کار او در قبل از انقلاب محسوب میشود تنها دو فیلم بلند دیگر ساخت، «صادق کرده» (۱۳۵۰) و «نفرین» (۱۳۵۲)، اما ساخت تنها سه فیلم بلند طی بیش از چهار دهه پرسشهای بسیاری را درباره دلایل آن به وجود آورده است.
پیام صوتی که بهرام بیضایی چند سال پیش برای بزرگداشت مراسم ناصر تقوایی آماده کرده بود، به خصوصیات اخلاقی تقوایی و ایدآلیسم هنری و انسانیش اشاره میکند و آن را دلیل فیلم نساختن او میداند، امری برای احتراز از «لجنزار».
پیام صوتی که بهرام بیضایی چند سال پیش برای بزرگداشت مراسم ناصر تقوایی آماده کرده بود، به خصوصیات اخلاقی تقوایی و ایدآلیسم هنری و انسانیش اشاره میکند و آن را دلیل فیلم نساختن او میداند، امری برای احتراز از «لجنزار». این پیام که در پی درگذشت آقای تقوایی در شبکههای اجتماعی بازنشر شده است، تصریح میکند که «تقوایی هرگز نورچشمی نبود و خودش هم زد و بند نمیدانست؛ و احترام به سینمای جدی به او اجازه سرهمبندی نمیداد و در نتیجه محبوب پولسازان نبود».
بیضایی که خود از شاخصترین فیلمسازان ایرانیست در ادامه این پیام گفته است: «قلم به مزدانی که در معتبرترین مجلات سینمایی کشور جشن به هم خوردن یکی از فیلمهای مرا گرفته بودند نوشتند تقوایی و بیضایی خودشان نمیخواهند فیلم بسازند و غلط از ایشان بود. هیچ فیلمسازی نیست که نخواهد فیلم بسازد. ولی هستند فیلمسازانی که به احترام فکر و فرهنگ نخواهند در لجنی فرو بروند که سینمای پاکیزه ایران از آن درمیآید.»
بیشتر بخوانید:
مهدی جامی، نویسنده و پژوهشگر، تقوایی را نمونهای از «نخبه کشی در ایران معاصر» دانسته است که «آنقدر آزارش دادند و مانع بر سر راهش نهادند که دست از کار بازداشت». آقای جامی پیش از این نیز در تکنگاری خود درباره ناصر تقوایی که در کتاب «تذکره الاولیای معاصر» بازتاب یافته است، از تقوایی به عنوان «یکی از سرسختترین مخالفان سانسور» نام برده و گفته بود که او تقریبا در همه کارهایش «نکتههایی را در مخالفت با سیاستهای فرهنگی گنجانده است» و اعتقاد دارد که « در جامعه سانسورزده بسیاری از چیزها را باید با نگفتن یا گفتن در لابلای سطور مطرح کرد. اما در سالهای اخیر سه کارش ناتمام ماند. یعنی همان شیوه بیان را هم برنتابیدند. بنابرین خود را آدم زیادی توصیف میکند».
محمد آقازاده، روزنامهنگار فرهنگی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که «ناصر تقوایی رفت، [اما] قبل اینکه برود سانسور و حذف عامدانه او را کشته بود ».
نوشتهای از محسن نامجو، آهنگساز و خواننده، بازنشر شده است که به سرگذشت پراندوه هنرمندان و نویسندگانی ایرانی در این سالها اشاره دارد. این نوشته که دو سال قبل در شبکه اجتماعی ایکس منتشر شده بود، میگوید: «ابتهاج (مرگ در غربت)، بیضایی (انزوا)، تقوایی (آلزایمر)، کیارستمی (خطای پزشکی)، شهیدثالث، ساعدی و بیژن مفید (خودویرانگری در غربت)، براهنی (آلزایمر و مرگ در غربت)، فرهاد، فروغی و … و … و … مهرجویی (کاردآجین شده). اهالی فرهنگ کدام ملت در کدام عصر اینچنین به خاک سیه نشسته است؟»
و در نهایت «نشر نو» هم، باز اصول اخلاقی و هنری تقوایی را دلیل دوری گزیدنش از سینما دانسته است. حساب کاربری این انتشاراتی در شبکه اجتماعی فیسبوک نوشت: «خاموشی ناصر تقوایی از جنس کنارهگیری نبود؛ احتراز بود. احتراز از پذیرفتن قواعدی که سینما را به چرخهای باطل بدل کرد. وسواس او اجازه نمیداد هر «پروژه» به فیلم تبدیل شود، و همین وسواس، خاموشیاش را به شکلی از نقد تبدیل کرد ــــ نقدی بیهیاهو اما قاطعانه.»